سلام ، شب ، روز، عصر ، صبح کسانی که این مطب رو می خونند به خیر :
اول این که من عادت دارم وقتی صبحه ، عصربخیر می گم ، وقتی ظهر ، شب به خیر و وقتی شبه ، صبح به خیر . خیلی ها فکر می کنند من آدم !!!! عوضی هستم که این جوری احوال پرسی می کنم . ولی بیاییم فکر کنیم ببینیم من می تونم دلیل دیگه ای هم برای این کار داشته باشم . تو چت هنگام غروب به یکی گفتم صبح به خیر !! اون منو مسخره کرد و گفت هه هه الان شبه . من بهش گفتم واسه شروع یه حرکت که باعث یک تحول در افراد بشه می تونه نیمه شب هم یک صبح آفتابی امید بخش باشه . اگه شما بودید چی می گفتید . اینا رو بی خیال . فکر کنید دارید به یه جایی میرسید که باید اثبات کنی کسی هستی وجود داری اون موقع چی کار می کنید فکر کنم بستگی به شخصیت شما بستگی داشته باشد : اگه فرض کنیم که من جوابم این باشه که توانایی اثبات خودم رو ندارم و به خودکشی فکر کنی و با دوستت در میون بذاری و اون این جواب رو بهت بده که خودکشی گناه است از این جهت که تو حداقل می تونستی برای یه نفر در این دنیا مفید باشی و با این قتل نفس تو اون رو از وجود خودت محروم کردی اون موقع چه احساسی به شما دست می دهد تفاوت شخصیت ها را چگونه می بینید ؟ حالا فرض کنید که می خواهید فال حافظ بگیرید نیت کنید و این شعر بیاید اون موقع چه فکری می کنید :
چه مستی است ندانم که رو به ما آورد
که بود ساقی و این باده از کجا آورد
تو نیز باده بچنگ آر و را ه صحرا گیر
که مرغ نغمه سرا ساز خوش نوا آورد
دلا چو غنچه شکایت زکار بسته مکن
که باد نسیم گره گشا آورد .....
و حالا اگه بدونید این مطلب بعد از اولین باری که این بلاگ رو خوندم بوده و در حالی که داشتم یه کتاب ترجمه می کردم چی میگین ؟
یا حق ...
نوشته شده توسط نزدیک ترین دوستم ایمان.
خیلی جالبه، یاد آوری حرفایی که آدم خوب میدونه ولی فراموش میکنه، و شاید هم فقط بلد به دیگرون بزنه!!
وای بر من گر تو آن گم کرده ام باشی!!