لینک

اینجوریا که دستگیرم شده بعضیا با اینکه مدتهاست بلاگ دارند. ولی نمیدونند که چطوری میشه به دیگرون لینک داد. منم تصمیم گرفتم یه آموزش مختصر در حد لینک دادن جزیی بنویسم. اگر لازم شد بعدا بیشتر توضیح میدیم.

اصولا کل صفحه وبلاگ شما از کد های HTML تشکیل شده شما هم برای اینکه به دیگرون لینک بدید باید یه کد HTML رو توی صفحتون بذارید. این کد به قرار زیر هست.

<A HREF=”http://URL/”>Your Text </A>

خوب حالا اینا یعنی چی؟ زیاد مهم نیست شما فقط با قسمت URL و Your Text  کار دارید. به جای URL آدرس وبلاگ یا سایت یا هر چیزی که میخواید بهش لینک بدید رو مینویسد. و به جای Your Text متن مورد نظر خود.

مثلا میخواید به وبلاگ من لینک بدید اسم وبلاگ من تنها ترین خاک خدا هست و آدرس اون http://biabargard.blogsky.com/ پس کد به صورت زیر در میاد.

<A HREF=”http://biabargard.blogsky.com/”>تنها ترین خاک خدا </A>

به همین راحتی.

الان کاری که مونده اینه که اون رو جای مناسبی از صفحتون بذارید.

تو بلاگ اسکای. به قسمت ویرایش قالب برید و در قسمت قالب اصلی. کلمه[#counter] رو Search کنید. این جا محل نمایش شمارنده تعداد بازدید کنندگان هست. اگر بخواهید قبل از شمارنده لینک رو وارد کنید. باید یه کم بالاتر ( معمولا قبل از خطی که <HR> در اون نوشته شده) کد رو وارد کنید. اگر هم بخواهید بعد از شمارنده باشه. باید بعد از<hr>که بعد از [#counter] هست کد رو وارد کنید. بعد از وارد کردن کد هم یه دونه <hr> بذارید. این کد hr یه خط براتون ایجاد میکنه که بتونید کانتر رو از آرشیو و یا لینک ها جدا کنید. برای اینکه بخواید به سطر بعد هم برید باید کد <BR> رو وارد کنید

به مثال زیر توجه کنید.

<hr>

تعداد بازدیدکنندگان<br>                      

[#counter]<br>

<hr>

<A href=” http://biabargard.blogsky.com/”>تنها  ترین خاک خدا </a> <br>

<A href=” http://masinice.persianblog.com/”> Masicince</a> <br>

<hr>

امروز سه تا کد یاد گرفتید. <A href=> برای لینک دادن کد <hr> برای کشیدن خط افقی و کد <br> برای رفتن به سطر بعد.

توجه داشته باشید که کد های HTML رو چه با حروف کوچک بنویسد چه با حروف بزرگ. یه جور کار میکنند.

یه کم با این کد ها ور برید همه چیز میاد دستتون.

بچه های پرشین بلاگ هم هر جا خواستند لینک بذارند. باید سرچ کنند بعد کد ها رو وارد کنند. یعنی اگر می خواند بعد از یه کلمه خاص مثلا کلمه آرشیو لینکهاشون رو قرار بدند باید اول کلمه آرشیو رو تو متن HTML پیدا کنند.بعد لینک رو جای مناسب قرار بدند.

چیزی که من رو تشویق به نوشتن میکنه کامنتهای شماست. برام کامنت بذارید. J

کوچیک همتون هستیم.

 

 

 

مارمولک

این روزا فیلم مارمولک بد جوری تو بورس افتاده. گفتیم ما هم از قافله عقب نیفتیم یه چیزی در مورد این فیلم بنویسیم.

وقتی این فیلم رو دیدم خیلی خوشحال شدم چون به نظر من در این فیلم تقدس غیر واقعی آخوند شکسته میشه. من از تقدس و تقدس نمایی اجباری بدم میاد. مثلا همین تقدس زیاد از حد جبهه و جنگ. من این تقدس رو از چشم شهید آوینی میبینم. اونقدر این مبارزان و شهیدان رو بالا برده که انگار اینا کی بودند؟ آره! همین شهیدا هم مثل خود ما بودند. گناه هم میکردند. شما فکر میکنید اگر جنگ بشه کسی نمیره جنگ؟ چرا میره من خودم کسانی رو میشناسم که بساط عرق خوریشون همیشه روبراه هست ولی میگند اگر آمریکا حمله کنه به ایران میریم جنگ از ناموسمون دفاع میکنیم. اون زمان هم همین طور بوده. کسانی که اهل برنامه های خلاف بودند هم میرفتند جنگ. اصلا کسانی بودند که به اجبار به جنگ میرفتند مثلا سرباز بودند. این شهید آوینی اینقدر اومد این جبهه رو مقدس کرد و بالا برد که اگر جرات دارید بگید یکی از این شهیدا کار خلاف میکرده.

این مارمولک هم همینطوره. من نمیگم فیلم داره آخوند رو خراب میکنه. بلکه بر خلاف این نظر در این فیلم تا جایی که ممکن هست آخوند رو بالا برده. به روحانیت احترام گذاشته. ولی چیزایی هم در پشت اون نهفته هست. به عنوان مثال اینکه ممکنه یه روحانی بنا به دلایل خاصی روحانی شده باشه نه به خاطر علاقه به اسلام. ولی در آخر میبینیم که چقدر این لباس و این جلوه روحانیت روی اون تاثیر گذاشت. الان خوب میدونم که وقتی یه روحانی داره یه حرفی رو میزنه فقط منظورش این نیست که حرفایی رو که از قبل براش گفتند برامون تکرار کنه و ما رو به اسلام جذب کنه شاید اون میخواد دیدگاه یه دزد رو در قالب حرفای مذهبی برامون بزنه.

من اینجا نمی خوام بحث روحانیت کنم. فقط میخوام بگم با این فیلم برای اولین بار تقدس غیر موجود روحانیت از بین رفت و یه نفر بالاخره جرات کرد بگه عزیز من همه آخوندا که عاشق مذهب نبودند. به خاطر وضعیت زندگی و اجتماعی به این راه کشیده شدند. آخوندی که بخواد سر مردم رو گول بماله هم هست. این سرنوشت هست که ما رو به این راه میکشونه.

اگر یه آخوند با این عقاید سراغ دارید با این رفتار سراغ دارید بگید تا من برم پشت سرش نماز بخونم.

گمشده

طه جان سلام این نوشتهات را خواندم

 

گفته بودم...

            گفته بودم چو تو آیی،غم دل با تو بگویم
                                                  چه بگویم؟که غم از دل برود چون تو بیایی
به بوسه های باران بر آغوش گرم برگ،
به ابر به هم پیچیده از وحشت باد،
به نبض تند گنجشگکان از زمهریر،
به دریا،آنگاه که برای تو سر موج بر صخره ها میکوبد،
و...به خودت قسم،که،
  
 
 دوستت دارم...

مخاطب:با خودتان!!!اگر پیدا نمیکنید،بدانید که گمشده ای دارید...

بسیار شیرین بود و اکنون خوب می دانم که

 

گمشده ای دارم