بی سرزمین تر از باد

سلام
من تشنه مثل خورشید      بی سرزمین تر از باد
روزی دگر بگذشت من تنها تر از ماه شدم.
امروز در فکر این هستم که چگونه آن خودخودم را بیابم. آن خودی که دیروز با دیگری معنایش را میجستم ولی اکنون خودم را هم نمی بینم.
مگه میشه یه پرنده بمونه بی آب و  دونه
مگه میشه یه قناری توی بغذ آواز بخونه .......
اگه تو بری زپیشم ....