بشنو و بهانه مگیر

در فصل بهار اگر بتی حور سرشت      یک ساغر می دهد مرا بر لب کشت
هرچند که به دید عامه این باشد زشت   سگ به زمن ار برم نام بهشت

گاوی است در آسمان و نامش پروین    یک گاو دگر نهفته در زیر زمین
چشم خردت باز کن از روی یقین          زیر و زبر گاو مشتی خر بین

گر می نخوری طعنه مزن مستان را          بنیاد مکن تو حیله و دستان را
خود غره بدان مشو که می می نخوری      صد لقمه خوری که می غلام است آنرا

گر می بخوری تو با خردمندان خور   .......
تقدیم به عقل کل
از ان جا که مدتی طول می کشه تا روال مناسبی پ۱یدا کنه این وبلاگ یه چیزی نوشتم که هیچ وقت کهنه نشه
یا حق